دورم از تو
بی قرار گرمایی دلت ، می لرزم اینجا
احساس می شوی ...
چون سایه ی خمیده بر دیوار
می رقصی بر بی تابی من
و چه نزدیک است خاطراتت
چسپیده به ذهنم
نقش بی همتای رخسار تو ...
دلتنگی ام را می پوشانم
با بستری از کلمات
اما باز
کسی در دلم
تو را صدا می زند
ای آرامش دهنده ی شب های بی قراریم ...
کدام راه است
که پای خسته را نشناسد
کدام کوچه
خالی از خاطره است
و کدام دل
هرگز نتپیده
به شوق دیدا ر
بیا
تا برایت بگویم
از سختی انتظار
که چگونه
در دیده های بارانی
رنگ هذیان به خود می گیرد
عشق من
تو باش
نه برای اینکه در این دنیای بزرگ تنها باشم
تو باش
تا در دنیای بزرگ تنهاییم
تنها ترین باشی
دارم می میرم آشنا
نَبضِ دلم نمی زنه
رگ دوباره ی جنون
این دفعه نوبت منه
می میرم از غیبت تو
آواره، بی خونه می شم
یه رازی هست توی دلم
جز تو به هیچکی نمی گم
همنفسِ باد خزون
غربت نشین ِ لحظه هام
تنها تو می فهمی منو
دنیا رو بی تو نمی خوام
ستاره ی شبهای من
ببین هوا ابری شده
اگه نمی بینم تو رو
دل به کسِ دیگه نَده
نزار زمستونی بِشم
اسیر ویرونی بِشم
بزار بمونم تو نِگات
همون که میدونی بشم
آرامم
هم جنس نگاهت
هم رنگ دستهایت
گاه سرخ وگاه گاهی سبز...
درست است که دلتنگتم
درست است که شانه هایت اینجا نیست
اما
دستهایت اینجاست
نگاهت...
صدایت...
خنده ات!
دیگرچه می خواهم
هیچ!
دستهایت را دردستهایم جا گذاشته ای!
نگاهت را درنگاهم،
وخیالت را درخیالم...
ومن،
آرامم!
آرامترازهمیشه
زندگی، خاطره است.
زندگی، یک خواب است.
زندگی، خواب ِ یک خاطره است.
زندگی، خاطره ی یک خواب است.
زندگی : یک سره گُل
یک سره آوازِ پرنده
زندگی : یک سره رنگ
یک سره نغمه ...
زندگی، یک زنِ زیباست
که در این روزِ بهاری
زیرِ باران
بچّه ای را می دهد شیر.
زندگی، بچّه ای است
که در این روزِ بهاری
زیرِ باران
می مَکد شیر.
زندگی، سنجد و سیر و سمنوست
زندگی، سکّه وُ سیب و سبزه ست
زندگی، سُنبله ی نوروز است
بر سرِ سنّتی ِ سفره ی هفت سین.
.............................................
زندگی، مزرعه ی آخرت است
شخم باید زد ...
بذر باید کاشت ...
نان باید پخت ...
زندگی را باید
مثلِ یک تکّهی نان
بر سرِ سفره ی عشق
تقسیم کنیم.
زندگی : یک " گل سرخ "
کارِ ما دیدنِ " رازِ گل سرخ "
زندگی : یک شاعر
کارِ ما خواندن شعر :
" لحظه ها را باید شُست! "
" جورِ دیگر باید زیست "
..............................................
زندگی، لحظه ای است
که زمان می ایستد
در مکانی ...
... بی نهایت ...
و در آنجا :
حجم، خالی شده از لکّه ی وزن.
زندگی :
نقطه ای از یک خط است.
زندگی :
رویشِ یک بشر است.
زندگی :
ثانیه ای بیشتر از لحظه ی مرگ ...
زندگی :
... لحظه ی دیدارِ خداست.
.........................................................
زندگی را باید
مثلِ یک خاطره زیست.
زندگی را
باید زیست ...
باید زیست ...
باز با تو
باز در تو
باز در بی مهری تو ماندم و خم هم به ابرویم نیاوردم
باز از احساس گرم با تو بودن
خواندم و بی مهریت را من به رویم هم نیاوردم
باز هم از عطر تو من سر مست گشتم
در میان ابرهای اسمان روز
من پی اسم تو میگشتم
در کدامین کوچه ی بن بست فالم را گرفتند
من میان این همه سهم تو گشتم
از دو چشمت
باز هم تنهایی ام را می سرایمغرق در رویای آبی
لحظه ای پر می گشایم سوی خواب دور دست توبه سمت خواهشی کم نور
سوی یک دنیای کوچکپر ستاره ، پر عروسک
لحظه ای پر می زنم تا خواب توچون برق چشمت را به بیداری که دعوت می کنم
انگار می بوسم تمام خاطراتت راتو را تا مرز فردا می برم
ولی در لحظه ای دیگر دچار شب ، دچار خواب می گردیدوباره از نوازش های رویا یک سبد دوری
برای چشم های انتظارم هدیه می آری ...
از دو چشمت می سرایمواژه واژه یک کتاب نانوشته
حرفهایم را به دست باد گاهی می سپارمگاه زیر باران نگه می دارم آنها را
دوست دارم حرفهایم خیس باشدبوی باران با ترانه ،
می روم آهسته آهستهتماشا می کنم من آسمان را
مست مست از بارش بی وقفه رویاتو چتری را برایم می گشایی
و می گویی به من قدم هایم کمی کند استباید رفت تا خانه ، پشت شیشه لذت برد
جدایم می کنی از هرچه می بارد...
دو چشمت را به شعری ناب می گویم
برای یک قفس معنی آزادیبرای یک نفس باور
فقط یک قطره باران در میان کوچه گردی های منچه بی اندازه لبریز از تو می گردم
بارش من را تو می خوانیسرت پایین و می گویی :
راستی این همه تنها برای مننه ، من این قدر میگویی که تو ، هرگز !!!
نگاهم کن نگاهم کن
بین این منم
که مثل سایه ای بی جان بدنبال تو می آیم
نگاهم کن نگاهم کن
بجز چشمان زیبایت نگاه مهربانی من نمی خواهم
نگاهم کن نگاهم کن
مرا چون زورقی خسته در این گرداب تنهایی
کسی جز تو نمی خواند
مرا کس این چنین رنجور و دل خسته نمی خواهد
برای شادی روح شکسته
همان روحی که با عشقت گسسته
به آن عهدی که با قلب تو بسته....
ولی قلبت ....
ولی قلبت....
نه قلبت نه...
آن دل سنگت...
ای خوابهای آشفته
رهایم کنید....